-
چشم هایم
چهارشنبه 24 شهریور 1400 22:47
باران که بارید چشم هایم ، تو را زیباتر دید باران که بارید شبدری میان چال گونه ات جا خوش کرد و منننن ، آنقدر حسود که آرام گونه ات را پاک کردم باران که بارید نگاهت خیس شد از هر نگاهت یک گل دیوانه رویید باران که بارید لبت میخندید و من... من عاشقتر شدم
-
مرضیه فتوحی
یکشنبه 5 اردیبهشت 1400 12:15
قابی به جا مانده از پدربزرگ از تمام دلتنگی ها، از اشک ها و شکایت ها که بگذریم باید اعتراف کنم پدربزرگم که میخندید، خوشبخت بودم http://instagram.com/marzie.f.0079/
-
عشق را باید زندگی کرد
یکشنبه 29 فروردین 1400 15:05
سر نیمه تراشیده اش را رد شد و با همان صدای نیم سوزش گفت: مشق عشق کن. خواستم دلش را نشکنم، دفترم را ورق زدم و یک صفحه عشق را با خطی خوانا نوشتم. باز قرص های آلزایمرش را له کرد و در جاسیگاری انداخت. خورده نانی از کنار بالشت زرد شده اش برداشت و مورچه ای را از داخل لیوان بیرون انداخت. _ عشق را باید زندگی کرد. قاب عکس...
-
مثل خودم
شنبه 1 آذر 1399 21:35
دلم کسی را میخواهد مثل خودم دیوانه کسی که در کوچهها به دنبال مرغ و خروسها بیفتد و بادبادک بسازد بسپارد به دست آسمان دلم کسی را میخواهد شبیه به هیچکس آنقدر صاف و ساده کـه بوسهای گونههایش را گل بیاندازد از آنهایی که میشود با آنها لذتی بینهایت را تجربه کرد شبیه به خودم دیوانه
-
یاد بگیریم
یکشنبه 29 مهر 1397 16:25
پروفسور حسابی: ۲۲ سال درس دادم؛ . ۱- هیچگاه لیست حضور و غیاب نداشتم. (چون کلاس باید اینقدر جذاب باشد که بدون حضور و غیاب شاگردت به کلاس بیاید) . ۲- هیچگاه سعی نکردم کلاسم را غمگین و افسرده نگه دارم! (چون کلاس، خانه دوم دانش آموز هست) . ۳-هر دانش آموزی دیر آمد، سر کلاس راهش دادم! (چون میدانستم اگر ۱۰ دقیقه هم به کلاس...
-
خوب ببینیم...
یکشنبه 29 مهر 1397 16:22
من موفق میشم و به تمام چیزهای مثبت و خوبی که برام قرار داده شده، میرسم من با خوشحالی پذیرای اتفاقات خوب هستم